نقش کتاب در انتقال علوم
کتاب، محصول تجربه های بشری و خلاقیت های ذهنی و آموخته های دراز مدت انسان است. سهم کتاب در انتقال دانش ها گاهی به مراتب بیشتر و فراتر از دیگر ابزار آموزشی است. پدید آوردن آثار علمی و فرهنگ مکتوب از توصیه های مهم اولیای دین است و به گسترش دانش کمک می کند و به عنوان یک میراث فرهنگی برای نسل های آینده ماندگار می شود.
کتاب های ناسالم
بی تردید، به همان اندازه که می توانیم از کتاب بهره بگیریم، ممکن است در معرض آفت ها و خطرهای نوشته های سست و بیمار و مسموم و انحرافی هم قرار گیریم. راه دادن کتاب های ناسالم به مدرسه ها و خانه ها، در واقع مسمومیت فکری و اخلاقی نسل ما را به دست خودمان فراهم می آورد. بنابراین، نظارت بر چاپ کتاب و بررسی محتوای آن، در جامعه سلامت خواه و دوراندیش ضروری است. آنان که به سلامت اندیشه و باورها و گرایش های افراد جامعه دلبستگی دارند، نمی پذیرند که در عرضه آثار منتشر شده، حدّ و مرز و نظارت و محدودیتی نباشد.
کتاب و کتابخانه
وقتی کتاب، حاصل اندیشه ها و تجربه های اهل اندیشه و معرفت باشد، کتابخانه نیز کانون همایش صاحب نظران و موزه پرطراوت و شاداب دانشمندان و صاحبان معارف خواهد بود. همانگونه که در باغ و بوستان، خاطر انسان نشاط می یابد، سیر در بوستان کتاب نیز مشام جان را شاداب و معطر می سازد. بی مناسبت نیست که در روایات ما، از کتاب به عنوان بوستان دانشمندان یاد شده و همدم و سخن گویی شایسته به شمار آمده است. کسی که قدم در کتابخانه می گذارد، به گلگشت دل انگیز و مجمع دانشمندان و دانایان قدم نهاده است. طبیعی است که در چنین محیطی، انسان احساس نشاط می کند و روحش بالنده می شود.
مطالعه و کتابخوانی
وقتی جهل و بیخبری، جامعه های را از پای درآورد، یا شبهه ها ذهن جوانان را فلج کند، بدون شک یکی از مهم ترین کارهایی که می تواند آفت جهل را بزداید، مطالعه است و آن چه می تواند شبهه های ذهنی را دفع کند و ایمان و اطمینان را به قلب ها باز آورد، کتاب خوانی است. گرفتاران در چنبره پرسش ها و محاصره شدگان در میان انبوه شبهه ها، می توانند برای استمداد فکری به کتابخانه مراجعه کنند و از آن جا نیرو گیرند و به جنگ شبهه ها بروند و پاسخی در برابر القائات و شبهه افکنی های دیگران بیابند.
آثار روحی انس گرفتن با کتاب
بی گمان، هیچ ذخیره و میراثی سودمندتر و با ارزش تر از کتاب نیست؛ چرا که کتاب، مایه آرامش روحی انسان است. کتاب همدمی است که اندوه را می زداید و مطالعه کننده را از تنهایی در می آورد و به او حکمت های جان پرداز را می آموزاند.
بردباری کتابدار در برخورد با کودکان
در کتابخانه هایی که در مدرسه ها، مسجدها و روستاها تأسیس می شود، نحوه برخورد متولیان کتابخانه با مراجعهکنندگان بسیار مهم است. مراجعهکنندگان به کتابخانه ها، گاهی کودکان و نوجوانانند و گاهی بزرگ ترها و حتی دانش آموختگان و اهل معرفت. نحوه برخورد با هریک از این گروه ها متفاوت است و آیین مناسب خود را می طلبد. اگر سر و کار کتابدار با کودکان است، حوصله و بردباری بیشتری لازم است تا هم بازیگوشی کودکان، زیانهایی به بار نیاورد و هم آنان به کتابخانه و مطالعه رغبت کنند.
امین بودن کتابدار
یکی از وظایف اخلاقی کتابدار، امین بودن و متعهد بودن است. کتابدار، نسبت به کتاب ها باید امین باشد و از ضایع شدن و مفقود شدن آن ها ناراحت شود و خراب شدن کتاب ها او را رنج دهد و کتاب ها را مثل فرزندان خود بداند. او باید در امانت دادن کتاب دقت و تعهد لازم را نشان دهد، تا با گم شدن و کم شدن کتاب ها مواجه نشود.
شناخت کافی از سلامت و صحت کتاب
یکی از مفیدترین اطلاعات برای کتابخوان، شناختن آثار خوب و جدید، شناخت نویسندگان متعهد و سالم و آگاهی از مؤسسات انتشاراتی متعهد است. نشان «استاندارد» به عنوان نشانه مرغوبیت کالا، نباید تنها در فرآورده های خوراکی و مصرفی و کالاهای خانگی و صنعتی مورد نظر باشد، بلکه آثار فرهنگی و فرآورده های علمی و فکری هم باید مطابق استانداردهای عقلانی و دینی و ارزشی تهیه شود تا جامعه را به فساد و تباهی و بیماری نکشد. روشن است که خوانندگان آثار و خریداران کتاب و مشتریان مطبوعات و جراید نیز باید به این علایم استاندارد توجه کنند و هر کتاب را نخرند و نخوانند و به هر نویسنده و ناشر، اطمینان صد در صد نکنند و تا شناخت کافی از سلامت و صحت کتاب خاصی پیدا نکردهاند، در روح و اندیشه خود و فرزندانشان را به روی کالاهای ناسالم و زیان بار فکری نگشایند.
علت عمده کتابگریزی در جامعه
یکی از مشکلات و کاستی های جامعه ما گریز از کتاب و پایین بودن سطح فرهنگ مطالعه است. این نقیصه، ریشه ها و علت های مختلفی می تواند داشته باشد که شاید در رأس آن ها«عدم احساس ضرورت» است. تا وقتی انسان در وضعیت«نیاز» قرار نگیرد، در پی رفع آن نخواهد افتاد. اگر در پاسخ شبهه های اعتقادی و پرسش های سیاسی دربمانیم، یا در مجلس و محفلی که از موضوع خاصی صحبت به میان می آید، احساس کنیم در آن زمینه بی اطلاعیم و شرمسار شویم و احساس کنیم از چرخه زمان و گردونه پرشتاب مسایل علمی و فکری جامعه عقب ماندهایم، نسبت به خلأ و نیاز آگاه می شویم و این می تواند شوق به مطالعه و کتابخوانی را در ما تقویت کند.
شناخت سیر مطالعاتی
بدون شک تناسب محتوا و سبک کتاب، با مخاطبی که آن را به دست می گیرد و می خواند، عامل مهمی برای برقراری رابطه و لذت بردن از خواندن است. کتاب دشوار، گاهی به جای جاذبه، دافعه دارد و به جای شوق آفرینی، بیزار کننده می شود. در این جا هوشیاری و دقت کسی که کتاب را برای مخاطب، انتخاب می کند، نقش عمده دارد. برای کودک و نوجوان مطالعه کننده، مراعات سلسله مراتب و سیر تدریجی مطالعه نیز مؤثر است. نوجوانان به مطالعه داستان علاقهمندند. بهرهگیری از این علاقه و عرضه کتاب های قصه در مرحله نخست، عامل ایجاد علاقه به مطالعه است. وقتی نوجوان داستان های جذّاب خواند، با کتاب مأنوس می شود و انس با کتاب و مطالعه، او را در مراحل بعدی به خواندن کتاب های متنوع علمی، تاریخی و اخلاقی می کشاند. مربّی موفق و کتابدار پخته و هنرمند کسی است که این سیر مطالعاتی را بشناسد و به کار گیرد.
نظم و برنامه ریزی در کتابخوانی
بی تردید، از مهم ترین عوامل مفید ساختن کتابخوانی، برخورداری از نظم و برنامه است. تخصیص وقت مناسب و منظم برای مطالعه، بسیار کارساز است. مطالعه نامنظم، ملالآور و ناپایدار است. در هر کاری از جمله مطالعه، کار اندک ولی پیوسته و منظم، بسیار ثمربخشتر از کار پرحجم، ولی مقطعی و گذراست. با برنامهریزی منظم برای مطالعه، مشکل کمبود وقت که خیلی ها آن را وسیله و بهانه فرار از مطالعه قرار می دهند، حل می شود. بسیاری از بزرگان از همین رهگذر، در حرکتی آرام امّا مستمر، توانستهاند کارهای عظیم صورت دهند. بسیاری از اثرهای ماندگار و جاویدان، محصول همین گونه کار دراز مدت و با صبر و حوصله و خسته نشدن و شتاب نداشتن است.
آفت کتابخوانی
یکی از آفت های هرکار برنامهدار، برخورد با حوادث و پیشامدها و کارهای پیشبینی نشده است. به تعبیر دیگر، با وجود برنامه مطالعاتی یا درسی، ممکن است کارهایی برای انسان پیش آید که، در آن برنامه وقفه یا اختلال پدید آورد و فرد را از رسیدن به هدف باز دارد. اراده و تصمیم جدی، می تواند انسان را بر این موانع غلبه دهد. خود فرد است که اگر بخواهد، می تواند از برهم خوردن نظم مطالعاتی جلوگیری کند و مصمم و استوار، بر ادامه و استمرار کار، پافشاری کند. اگر بنا باشد مسایلی هم چون بیحالی، آمدن مهمان، بیماری یکی از بستگان، برخورد با یک دوست صمیمی، و خستگی از کار روزانه، و… روند مطالعه را مختل سازد، هرگز انسان به هدف های متعالی دست نخواهد یافت.
غذای روح
مطالعه، غذای روح و درمان بیماری های فکری است. کتاب، معلمی ساده و صمیمی و همیشه در دسترس است که بی ادعا و بدون تکلف و منّت، آن چه دارد در اختیار ما می گذارد. مطالعه، با نیت خالص، عبادتی بزرگ است. لحظهای نشستن در کتابخانه، حضور در محضر اندیشمندان قرون و فرزانگان زمان است. کتابخانه، معبد اهل علم و محراب پاکِ دانشجویی و علمآموزی است. هر که از کتاب و مطالعه بیگانه است، غریب و بی مونس است.
نقش کتاب و کتابخانه در بالندگی جوامع
کتاب و کتابخانه، مجموعه ارزشمندی را شکل می دهد که می تواند در راه شکوفایی و بالندگی افراد و جوامع نقش سازندهای ایفا نماید. کتاب، یکی از راه های کسب دانایی و توانایی است که آدمی را در فهم و درک راست از ناراست، مدد می رساند. کلید گذر از زندان و محدودیت و ورود به دنیایی گسترده و ژرف، بهرهوری از کتاب است. کتابخانه ها را می توان نهادهایی دیرینه و تأثیرگذار دانست که در فرآیندهای آموزشی و پژوهشی، ایجاد و توسعه عادت به مطالعه، پایدارسازی همبستگی های اجتماعی، حفظ ارزش ها، احیای تفکر دینی، ایجاد اعتماد به نفس و استقلال فردی و اجتماعی، و حتی در فرآیندهای اقتصادی نقش مهم و مؤثری دارند.
کتابخانه، حافظ میراثهای فرهنگی
کتابخانه ها، حافظان میراث های فرهنگی و مالکیت های فکری، مکان هایی امن برای غنی سازی اوقات فراغت و ابزاری برای ایجاد تعادل و گسترش عدالت به شمار می روند. بر همین اساس است که«کارلایل» کتابخانه را«دانشگاهی برای همه» می نامد. برخی نیز کتابخانه عمومی را به«قلب جامعه» تشبیه کرده و زندگی افراد را بدان وابسته دانستهاند. در هر حال کتابخانه ها نمادهایی از ارزش های معنوی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جامعه تلقی می شوند. از اینرو کتابخانه ها باید دارای کتاب ها و منابع و مواد دیداری و شنیداری مناسب، متنوع و مفید باشند؛ چرا که پربار بودن مجموعه کتابخانه، سبب اقبال هر چه بیشتر مردم به آن مراکز و رویکرد فعال آنان به امر مطالعه و گسترش فرهنگ کتاب می شود.
خانواده، نقطه آغازین ایجاد عشق به کتابخوانی
برای ایجاد علاقه به کتاب و کتابخوانی، عوامل متعددی نقش دارند که نخستین آن ها «خانواده» است. در واقع نقطه آغازین ایجاد عشق و علاقه به کتاب و کتابخوانی از خانواده آغاز می گردد؛ زیرا طبق دیدگاه روانشناسان، شخصیت و هویت کودک در قدم اول در خانواده شکل می گیرد. به طور طبیعی والدین علاقهمند به کتاب فرزندانی دوستدار مطالعه خواهند داشت و عکس آن نیز صادق است. تجربه نشان داده است که فرزندانی که در خانواده های اهل دانش بزرگ می شوند، میزان مطالعه و گرایش به کتابخوانی در آنان نسبت به خانواده هایی که تمایلی به کتاب و مطالعه ندارند بسیار بیشتر است. اکثر علما و دانشمندان در خانواده هایی رشد نمودهاند که والدین آنان اهل مطالعه و پژوهش بودهاند. زمانی که فرزندی می بیند که کتابخانهای در خانه هست و پدر و مادر و همگی اعضای خانواده، ساعاتی را به مطالعه اختصاص می دهند، دیگر، حتی نیاز به گفتن این که«باید مطالعه کنی» وجود ندارد.
نقش آموزش و پرورش در ترویج فرهنگ کتابخوانی
آموزش و پرورش به عنوان بزرگ ترین مجموعه آموزشی کشور، می تواند با بستر سازی بنیادین و برنامهریزی دقیق و بلند مدت، علاقه به کتاب و کتابخوانی را در بین نسل جوان و نوجوان تقویت نماید. اگر در برنامه آموزشی کشورهای پیشرفته تأمل کنیم متوجه می شویم که فرهنگ سازی برای مطالعه را از آموزش و پرورش آغاز می نمایند. بنابراین ضروری به نظر می رسد که با بهرهگیری از مشاوران و روان شناسان برجسته، فرهنگ مطالعه و کتابخوانی در شخصیت کودکان مستحکم و بنیادین گردد. مطمئن باشیم که اگر زمینه ترویج فرهنگ کتاب خوانی را در آموزش و پرورش ایجاد کنیم، دیری نمی پاید که جامعهای کتابخوان و توسعه یافته خواهیم داشت و ثمره آن پیشرفت همه جانبه کشور خواهد بود.
هدیه فرهنگی
بدون شک پدر و مادر نقش مهمی در ترویج فرهنگ کتابخوانی در خانواده دارند. آنان برای این که حس کتابخوانی را در فرزندان شان تقویت نمایند، می توانند از کتاب به عنوان اهرمی برای تشویق استفاده نمایند. بسیار مناسب خواهد بود که کتاب را به عنوان هدیهای معنوی در لابهلای دیگر هدایا فراموش ننماییم و با این عمل قدمی بسیار مهم در اعتلای فرهنگ کتابخوانی فرزندان مان برداریم.
برگرفته شده از،سایت تبیان